پیِر اگوست رنوار، هنرمند فرانسوی که در توسعهی سبک امپرسیونیسم نقشی اساسی داشت، در چنین روزی در سال 1841 به دنیا آمد. امروز قصد کردهایم تا یکی از بهترین و معروفترین آثار او را نمایش دهیم! :)
رنوار در این نقاشی، که هنگام نمایش اولیهاش به عنوان یکی از معروفترین نقاشیهای فرانسوی در اعصار مدرن مورد تحسین واقع شد، دوستانش را به حدی جاودان ساخته که تصویر «قصهگو نیست بلکه یادمانی است».
اکثر مدلها که همگی از دوستان هنرمند هستند، شناسایی شدهاند. در سمت راست پیشزمینه آنجل، یکی از مدلهای ثابت رنوار، به سمت ماجولوی ایستاده که روزنامهنگار است سر برگردانده است. گوستاو کایبوت نقاش، روی صندلیاش پشتورو نشسته و به آلین شاریگو، همسر آیندهی رنوار، در آن سوی میز خیره شده که مشغول زمزمه با سگ شکاریاش است. آلفونس فورنایس جونیورِ قویهیکل، پسر صاحب رستوران، به نردههای بالکن تکیه داده و صحنه را از نظر میگذراند. بارون رائول باربیه، افسر سوارهنظام سابق، پشت به تماشاگر در مرکز نشسته و درحال صحبت با زنی است که به آرنج خود روی نرده تکیه زده؛ تصور میشود این زن، آلفونسین فورنایس دختر صاحبملک باشد. در آنسوی میز باربیه، اِلِن آندری بازیگر دیده میشود که از لیوانی مینوشد. پشتسر او شارل اِفروسی کلاهسیلندری، بانکدار و سردبیر نشریه گازت د بوزار، درحال گپوگفت با ژول لافورژ، منتقد و منشی خصوصی خود است. در بالای سمت راست، یوجین پیِر لسترینج، صاحبمنصبی در وزارت داخلی، در حال خندیدن با ژان ساماری، بازیگر معروف تئاتر کمدی فرانسز است، و در این حین پُل لوت، از دوستان نزدیک رنوار، سرش را کج نموده است.
نمونهای از یک مهمانی تابستانه! یکشنبه بهخیر! :)
به مقالهی امروزمان هم در مجلهی دیلی آرت درمورد این هنرمند نگاهی بینداز: «وقتی هنر آزار میدهد: داستان اگوست رنوار، نقاش فرانسوی».