وقتی به ادوارد هاپر فکر می کنیم، به چنین تصویری فکر می کنیم - یک فرد تنها، خیره، در حالی که کاری انجام نمی دهد. ظهر طولانی چنین تصویریست: اگرچه ما نمی دانیم چرا، یک زن ناشناس در آستانه در دیده می شود. آیا منتظر کسی است؟ یا به سادگی فقط نگاهی به روشنی روز می اندازد؟ هیچ حسی از فعالیت وجود ندارد. او ثابت ایستاده و توسط یک خانه بزرگ که زیر نور خورشید است احاطه شده است، نوری که باعث شده سایه های چشمگیری روی سقف و دیوار ها بیافتد. اینجا هیچ داستانی وجود ندارد، و البته به همین دلیل است که ما عاشق هاپر هستیم. در آثار بدون داستان او، ما "داستان های انسان ایی" داریم که میتوانیم آن ها را تصور کنیم.
در بیانیه ای که اغلب به لوید گودریچ نسبت داده میشود، که شاید ناشی از عذاب تن دادن به خواسته های سردبیران برای به تصویر کشیدن "افرادی که دستانشان را تکان می دهند" باشد، هاپر اعتراف کرد: "شاید من خیلی انسان نیستم. آنچه می خواستم انجام دهم به تصویر کشیدن نور خورشید بر روی یك خانه بود."
پی نوشت: در اینجا میتونین نقاشی هایی از ادوارد هاپر ببینین که هوش از سرتون میبره و کلتونو منفجر میکنه <3