احتمالا حوالی سال ۱۹۰۹ میلادی در شهر ژیورنی فرانسه بود که ریچارد ای میلر نقّاش آمریکایی، شروع به امتحان کردن سبک امپرسیونیسم کرد. این هنرمند نیز همانند دوست خود، فردریک فریسکه، اغلب از همسرش به عنوان مدل استفاده میکرد و گاهی هم دختر نوزادش، الیزابت را نقاشی میکرد که در ژوئن ۱۹۹۰ م. در ژیورنی به دنیا آمده بود. نقاشیهایی میلر از ژیورنی به خاطر رنگهای زنده، ضربهقلمهای محکم و مقطع و الگوهای زمینهای زنده و درخشانشان وهمینطور گیرایی که در تزیینشان دارند، مورد تحسین گستردهی هنرمندان معاصر خود قرار گرفت. البته که میلر در سال ۱۹۱۲ م. اظهار کرد که "ماموریت هنر بیان ادیبانهی داستان نیست، بلکه بیان داستان به وسیلهی تزیین تصاویر و نقل حس بصریای دلپذیر است."
میلر طی دورانی که در ژیورنی بود به رنگهای کمرنگ پاستلی علاقه نشان داد. رنگهای صورتی روشن، سبز و آبی در کنار بنفش و طلایی متمایل به قهوهای بر الگوهای ظریف رنگی آثار او غالب بود. قسمتهای پسزمینه هم غالبا ترکیب نامحسوسی از کنار هم قرار گیری رنگهای متضاد و قابل تقدیری را شامل میشدند. این هنرمند اکثر مدلهایش را در لباسهای مجلسی مجلل به تصویر میکشید. حسی از طراحی رسمی که بازتابی از پست امپرسیونیسم است از ویژگیهای نقاشیهای میلر بود. ریچار دانش بسیاری در زمینهی ایجاد جذابیت در نقاشی داشت و از این مهارت خود در ایجاد تکنیک فردی ویژهای بهره برد. فردریک کِی دتویلر، شاگرد میلر، متوجه شد که "این هنرمند نقاشیهایش را با کار بر روی پارچهی جاذب شروع میکند، روشی که شباهت بسیاری به آبرنگ دارد. لایههای نازکی از رنگ ایجاد و سپس برای اتمام کار ردهای فراوانی از رنگهای غلیظ به آن اضافه میکرد."